رئیسی خواستار لغو تحریم‌ها توسط آمریکا برای نشان دادن جدیت در ادامه مذاکرات وین شد

0

منابع دیپلماتیک به رسانه‌های غربی گفته‌اند که تیم مذاکرات هسته‌ای ایران تا قبل از روی کار آمدن دولت ابراهیم رئیسی برای دور هفتم مذاکرات احیای برجام به وین باز نخواهد گشت. دولت آمریکا می گوید که آماده است تا بعد از روی کار آمدن دولت جدید به دور هفتم گفت‌وگوهای غیرمستقیم با ایران بازگردد اما تاکید کرده این پیشنهاد آمریکا تا ابد ادامه نخواهد داشت

نظر بسیاری از تحلیلگران این است که علت توقف و به نتیجه نرسیدن مذاکرات وین برای احیای برجام این است که هسته مرکزی قدرت در ایران مایل نبوده که به سرانجام رسیدن مذاکرات، به اسم دولت روحانی تمام شود. سخنان اخیر حسن روحانی که گفت: “فرصت دولت دوازدهم را [برای به نتیجه رساندن مذاکرات] از دستش گرفتند” نیز این فرضیه را قوت بخشید. اما چند ملاحظه در این رابطه شاید ما را به دلایل معتبرتری برای به نتیجه نرسیدن مذاکرات هدایت کند

از یک سو این واکنش آقای روحانی در حالی که وی آماده می‌شود کلید پاستور را تحویل جناح رقیب بدهد، آن هم به قول آقای ظریف، پس از “هشت سال ناسزا شنیدن، خون خوردن و دم نیاوردن بر سر اتهاماتی ناروا” طبیعی به نظر می‌رسد. از سوی دیگر آیا ممکن است علت اصلی تصمیم “هسته اصلی قدرت” به رهبری آیت‌الله خامنه‌ای، در رابطه با توقف مذاکرات، اساسا مطلب دیگری، جدیتر از خریدن اعتبار برای دولت رئیسی باشد؟

واقعیت این است که هر توافقی که در جریان مذاکرات جاری در وین صورت بگیرد بطور قطع برای ایران به لحاظ ارزش، در سطحی پائین‌تر از برجام اولیه خواهد بود. دلیل آن این است که طرف‌های ایرانی و آمریکائی به روشنی گفته‌اند که آمریکا قصد ندارد همه تقریبا ۱۵۰۰ تحریمی را که دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا، بعد از خروج این کشور از برجام، یا بازگرداند و یا اضافه کرد، بردارد

محمود واعظی رئیس دفتر آقای روحانی چندی پیش گفت: “همه موارد از بیمه، نفت و کشتیرانی توافق شد و حدود یک هزار و ۴۰ تحریم دوران ترامپ طبق این توافق برداشته می‌شود.” معنای این حرف این است که در صورت یک توافق جدید، در مقام مقایسه با برجام اولیه، حدود ۴۰۰ تحریم بیش‌تر بر ایران تحمیل خواهد شد. لذا چه افتخاری برای دولت تازه تاسیس انقلابی خواهد بود که تلاش شود چنین توافقی به اسم آن تمام شود؟

در واقع نسبت به برجام اولیه که آن همه مورد حملات “جناح انقلابی” قرار گرفت، این توافق به این شکل می‌تواند “مایه سرافکندگی جناح رادیکال” باشد. به عبارت دیگر، درگیر شدن دولت رئیسی که عنوان “دولت انقلابی” را به دوش می‌کشد، در مذاکرات وین، نه تنها کمکی به هسته قدرت نمی‌کند بلکه قدری هم دست و بال آن‌ها را می‌بندد چون برای فرار از بدنامی‌های بعدی دادن امتیاز و مآلا رسیدن به توافق به مراتب مشکلتر خواهد بود

از این رو احتمالا توقف مذاکرات دلیل دیگری داشته باشد. گزارش ۲۱ تیر ماه آقای ظریف به کمیسیون امنیت ملی مجلس خبر از این می‌دهد که جناح رادیکال مخالف دولت، با اصل توافق به صورتی که تاکنون پیش رفته مخالف است. آقای ظریف در نامه خود به رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس جناح مقابل را توجه می‌دهد که “هیچ توافقی برای هیچ یک از طرف‌های آن توافق بی‌نقص نیست. هر یک از طرف‌ها از بخش هایی از توافق ناراضی و ناخشنود است. این طبیعت هر توافقی است”. او همچنین هشدار می‌دهد که “گرایش حداکثری تنها به مذاکرات فرسایشی و بی‌پایان می‌انجامد که تقریبا در تمامی شرایط ضرر و یا لااقل عدم نفع آن برای کشور و مردم” امری است محتوم

در این میان، مطلب تحلیلی ۲۰ تیر ماه صبح صادق، هفته نامه ارگان سپاه پاسداران، تحت عنوان “رمزگشائی از شش دور مذاکره” نشان می‌دهد که موانع رسیدن به یک توافق، از دید جناح قدرت در کجاست

صبح صادق می نویسد: “در حالی که در سه دور اول مذاکرات از این حرف‌ها خبری نبود از دور چهارم کلید واژه <<توافقی طولانی‌تر و قوی‌تر و بهتر>> مطرح شد… یکی دیگر از بحث‌های جدیدی که آمریکایی‌ها وارد دور چهارم مذاکرات کردند، موضوع همکاری‌های آینده و وابسته کردن رفع بخشی از تحریم‌های کلیدی مانند خارج کردن نام سپاه از گروه تروریستی و لغو بخش‌هایی از تحریم‌ها به آنهاست. عبارت <<همکاری‌های آینده>> جذاب است، اما حقیقت آن، برجام‌های موشکی، منطقه‌ای و حقوق بشری است”

در ادامه مقاله می‌افزاید: “دور پنجم بین روزهای ۴ تا ۱۲ خرداد در پایتخت اتریش برگزار شد و پس از گذشت بیش از یک هفته گفت‌وگوهای فشرده، مذاکره‌کنندگان اعلام کردند برای مشورت به پایتخت‌های خود مراجعه خواهند کرد. اگرچه در این دور از مذاکرات اعلام شد که پیشرفت‌هایی داشته است، اما باز همان اختلافات کلیدی علت اصلی عدم توافق شده و باعث بازگشت نمایندگان طرفین به کشورشان شد”

در بخشی از مطلب فوق با عنوان “آمریکا چه چیزهای را حاضر نیست بپذیرد” آمده است همه تحریم‌ها برداشته نخواهد شد و “صدها تحریم آمریکا علیه تهران پابرجا خواهد ماند”. دومین مورد “راستی‌آزمایی لغو تحریم‌ها است که مجلس شورای اسلامی اعلام کرده حداقل سه تا شش ماه زمان نیاز دارد”. سومین مورد بنا به روایت سپاه این است که “آمریکا و اروپا حاضر نیستند که ایران سانتریفیوژهای پیشرفته داشته باشد. آمریکا و اروپا خواستار تخریب سانتریفیوژهای نسل جدید ایران شده‌اند”. به گفته صبح صادق آمریکا به دنبال “تحمیل برجام‌های جدید با ماهیت مهار نرم در همه ابعاد قدرت ایران است. … آمریکا و اروپا پافشاری دارند که توافق طولانی‌تر شود؛ یعنی بخش‌هایی که زمانش تمام می‌شود، تمدید شود”. به این ترتیب اختلاف میان جناح قدرت در حکومت ایران با دولت آمریکا برای رسیدن به توافق احیای برجام به نحو چشمگیری عمیق است

بخش پایانی مقاله با عنوان “عاقبت داستان” به روشنی نشان می‌دهد که هدف از توقف مذاکرات و برنامه حکومت ایران برای متقاعد کردن آمریکا به پذیرش شروط ایران چیست. در این بخش آمده است: “گرچه آمریکایی‌ها تلاش دارند با سناریوی بالا برجام چدنی ترامپ را در قالب برجام مخملی بایدن به ایران تحمیل کنند، ولی آنچه تعیین‌کننده بازی نهایی است، موازنه قدرت است. ایران اگرچه به دلیل سوء‌مدیریت‌ها مشکلات اقتصادی عدیده‌ای دارد، اما شرایط به نفع ایران است. یکی از مهم‌ترین [عناصر] قدرت، توانمندی هسته‌ای است. ارتقای غنی‌سازی از ۵ درصد به ۶۰ درصد، انباشت سه هزار و ۲۴۱ کیلوگرم اورانیوم غنی شده، وجود سانتریفیوژهای پیشرفته و راه‌اندازی آن‌ها و خصوصا تولید فلز اورانیوم سیلیساید این پیام راهبردی را به آمریکا فرستاد که عاقبت مسیر مخملی بایدن نیز همان راه چدنی ترامپ است که خود معترف به شکست آن هستند”

به عبارت ساده قصد از طولانی کردن مذاکرات، خریدن وقت برای توسعه برنامه هسته‌ای در ابعادی حساس است که معنای آن نزدیک شدن به تولید سلاح هسته‌ای با هدف وادار کردن آمریکا به عقب‌نشینی است. این دقیقا سیاستی است که در زمان آقای اوباما بکار گرفته شد و موفقیت‌آمیز بود. ایران با توسعه برنامه هسته‌ای خود بالاخره بعد از ۱۰ سال آمریکا را وادار کرد که “غنی سازی اورانیوم را در خاک ایران” را بپذیرد

ظاهرا مقامات آمریکائی دست طرف ایرانی را خوانده‌اند و این امکان را می‌دهند که حکومت ایران به قدری برنامه هسته‌ای‌ خود را توسعه دهد که اصل رسیدن به یک توافق زیر سئوال برود. راب مالی، مسئول میز ایران در وزارت خارجه آمریکا به سی‌ان‌ان گفته است که “ممکن است یک زمانی به توافق نزدیک شویم، اما در حال حاضر چنین نیست و اگر ایران به پیشبرد برنامه خود ادامه دهد و هیچ توافقی در کار نباشد، در این صورت رسیدن به توافق بسیار سخت خواهد بود اما غیر ممکن نیست.” به گفته آقای مالی برای نرسیدن به چنین وضعیتی، توافق جدید باید “در آینده قابل پیش‌بینی” شکل بگیرد

از مجموعه مطالب فوق می‌توان نتیجه گرفت که علت به نتیجه نرسیدن مذاکرات، گرفتن فرصت از دولت روحانی و خریدن اعتبار برای دولت رئیسی نیست هر چند که چنان که پبش‌تر گفته شد اصولا این توافق با توجه به اینکه صدها تحریم جدید نسبت به برجام بر ایران تحمیل خواهد شد اعتباری به همراه نخواهد داشت. اختلافات جدی‌ای که بین هسته قدرت در ایران و دولت آمریکا بر سر نحوه احیای برجام وجود دارد مذاکرات را از پیشرفت بازداشته است. با تمام این احوال آیا “در آینده قابل پیش‌بینی” توافقی صورت خواهد گرفت؟

بحران اقتصادی، کمبود آب، قطعی برق و بالاگرفتن دوباره کرونا در ایران قاعدتا جای مانور چندانی برای حکومت ایران نمی‌گذارد. از سوی دیگر پیشروی‌های سریع ایران در زمینه هسته‌ای که اکنون با قطع کامل بازرسی های سرزده آژانس و عدم دسترسی آژانس به ویدئوهای تاسیسات هسته ایران توأم شده خطری که آمریکا همواره نگران آن بوده، یعنی کاهش فاصله ایران به دستیابی به سلاح هسته ای، را افزایش می‌دهد. لذا به نظر می‌رسد “منطقا” دو طرف باید از خود نرمش نشان دهند هر چند که ممکن است در آینده قابل پیش‌بینی نباشد. در غیر اینصورت رویاروئی دو حکومت می‌تواند ابعادی خطرناک، حتی منطقه‌ای به خود بگیرد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *